غبار غربت...

ساخت وبلاگ

امــــشب دوباره باران با شیشــــه کار دارد

با اشــتیــاق و بــی تـاب با او قـــــــرار دارد

غـربت همیشه با خود دارد غـباری از غـــم

باران بــــزن که شیشــــه از غــم غبار دارد

در سینـــه اش دوباره حسّـــی عجیب دارد

یـــک قــــــلب یادگــــار از دستِ نگـــار دارد

می ریزد اشـکِ شیشه همراه اشـکِ باران

این گــــریــه ها نــشانــــی از انتظـــار دارد

آهستــه شیشه در خود می ریزد اشک امّا

میـــلِ به هق هق امشـــب، دیوانه وار دارد

از قلـبِ شیشه اشکی پایین چکید و گلدان

از داغ شـیشـــه در دل یـــک لالـــه زار دارد

ای سنــگ بعــدِ باران یاری بکن که شیشه

یــــک بـــوســـه احـتیاج از لب های یار دارد

پی نوشت 1: وزن شعر مفعول فاعلاتن مفعول و فاعلاتن یا مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن است

پی نوشت 2: امیدوارم دوست داشته باشید، خیلی وقته دارم بهش ور می رم،این روزا گفتن و نوشتن برام سخته

پی نوشت 3: ...

پی نوشت 4: امیدوارم شب های بلندتون آرام باشه...

پی نوشت 5: شاید تغییرش بدم یا چیزی بهش اضافه کنم...

پی نوشت 6: ببخشید... شما محبتتون رو دریغ نکنید شاپرک منتظر است......

ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 12:59