غنچه

ساخت وبلاگ

شد هوایی به گلستـــــــــانه که او دید تو را

بغلـــــــــــــت کرد به آرامی و بویــید تــو را

بر روی مخملِ گلبـــرگِ تنـــــــت دست کشید

بعد بر گردنت انداخــــت وَ بوسیـــــــد تو را

گفت در گوش تو چیزی وَ تو لبخنـــــــد زدی

دل به او دادی و بــی دغدغه او چیـــد تو را

سوخت بلبل دلش از غصّه همان روز که دید

غنچه بودی و نفهمیــــــد! نفهمیــد تـــــــو را

شاید آن لحظه دلش سوخت خدا هم حتــی

روزگار از منِ بـــــــی چاره که دزدیـــد تو را

پی نوشت 1: وزن شعر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن است.

پی نوشت 2: امیدوارم دوست داشته باشید

پی نوشت 3: نظراتتون خیلی مهمِ، پس دریغ نکنید

پی نوشت 4: خوب میشه یه روز، بود و نبود ما هم مهم نیست...

پی نوشت 5: ...

پی نوشت 6: پاییز برای بعضی ها از مدتها قبل شروع می شه...

پی نوشت 7: اینم از من...


برچسبـهـ ـا : شعر از خودم, رفیق

♥ چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 0:0 توسط: علی

شاپرک منتظر است......
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 16:21