شب

ساخت وبلاگ

شب از راه میرسه...

بساط روز رو از روی زمین برمی داره و میریزه پشت کوه ها...

مثل ورزشکارهای تناسب اندام پیچ و تابی به خودش میده و عرض اندام می کنه...

بعد خوب که همه ترسیدن و چراغاشون رو خاموش کردن و زبون به دندون گرفتن...

آرزوهاشون رو پخش می کنه وسط آسمون و میگه: زود باشید رژه برید تنبلا...

زود باشید...

اون پایین همه باید حسرت بخورن...

همه باید بغض کنن

فقط حواستون باشه وقتی تنهای تنها شدن

باید مثل یه خنجر برید تو پهلوشون تا صبح...

پی نوشت ۱: کاش لااقل... ولش کن، شبه دیگه...


برچسبـهـ ـا : درد دل, متن از خودم, رفیق

شاپرک منتظر است......
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 20:32