دریای خیال...

ساخت وبلاگ

من در خیال هایم دیگر چه ها ندیدم

ماهی شدم در آنجا، با اشک غوطه خوردم

هرجا که می گذشتم، احساسِ مبهمی بود

یک جایش آشنا و یک جا غریبه بودم

گه گاه می دویدم، با بغض در کویرش

گاهی کنار ساحل ، با خنده می نشستم

گاهی اسیر حسرت، می شد دلم دریغا

گاهی به آرزویم ، خوشحال می رسیدم

گاهی دوپای بسته، گاهی عصا به دستم

گاهی من از گذشته، تا حال می دویدم

یک بار هم که دستت، در دست من گره شد

ای کاش از خیالم ، بیرون نمی پریدم

بیرون از این تخیل، با من نبودی اما

بودی تو در کنارم، هر جا که من گذشتم

پی نوشت ۱: امیدوارم دوست داشته باشید...

پی نوشت ۲: ...

پی نوشت ۳: شاید بیتی زیاد کنم یا بیتی رو تغییر بدم...


برچسبـهـ ـا : درد دل, شعر از خودم, رفیق

شاپرک منتظر است......
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 20 بهمن 1401 ساعت: 13:18