هیس...

ساخت وبلاگ

سلام به رفقای عزیز...

شاید شما هم تجربه کرده باشید که گاهی اوقات اینقدر کار رو سرتون بریزه که نسبت به همش بی تفاوت بشین...

ندونید کدوم رو انجام بدید و درمانده بشید...

افکار و سخن ها هم همینطور اند...

حال رو روز این روزای من...

اینقدر افکار جورواجور هجوم اوردن به ذهنم...

اینقدر حرف توی سینه ام تلنبار شد...

که دیگه نمی دونم چیکار باید کرد...

میخوام بنویسم....

میخوام بگم....

ولی ذهن اجازه نمیده...

مثل یه در که وقتی باز میشه همه بخوان همزمان برن بیرون..

تنهایی نیازه که نیست...

پ ن:بابت اینکه دیر به دیر می نویسم عذر میخوام.

پ ن 2: ذهنم شده دقیقا همون پرستاری که تا میخوای شروع کنی به حرف زدن سریع میگه "هیس..."


برچسب‌ها: ولاشان, علی سعیدی ولاشانی, ولاشون, درد دل, رفیق شاپرک منتظر است......
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت: 22:00