تو اگه می تونی فراموش کن...

ساخت وبلاگ

تو اگه می تونی فراموش کن...

من نمی تونم...

الان چند ساله که رفتی، بدون اینکه حرفی بزنی،

آروم آروم و بی سروصدا...

و منم مثل قورباغه آب پز وقتی فهمیدم که دیگه دیر شده بود...

البته فقط تو نبودی که رفتی و اروم رفتنت هم خیلی دلیل متوجه نشدن من نبود

چون یکی دیگه هم رفت با کلی سرو صدا و ناگهانی

تو اگه چیزی بهم نگفتی در عوض اون گفت ولی تو ابهام گفت...

منم فکر کردم داره رک میگه و رفتم...

مثل یه دوراهی از هم جدا شدیم...

اون مبهم گفت که من بیشتر برم دنبالش، 

ولی من خیلی آدم پیچیده ای نیستم و پیچیدگی ها رو خیلی خوب نمی فهمم

من نمی تونم فراموش کنم...

چون همین چند روز پیش اومدم سمت خونتون

از چند کیلومتر قبل تر قلبم شروع کرد به تپیدن...

یا مثلا وقتی یه ماشین شبیه ماشینت می بینم

یا وقتی کسی اسم شهرتون رو میاره...

یا وقتی اسم کسی مثل اسم توئه...

یا وقتی آهنگایی که باهم گوش میدادیم دوباره به گوشم میخوره...

همه چیز درست مثل قبله...

حتی از تعداد تپش های قلبم نسبت به قبل هیچ چیزی کم نشده بود...

درست مثل علاقه ام به تو...

من نمی تونم...

تو اگه میتونی فراموش کن...

یا مثلا اون یکی دوستم

هنوز هم وقتی میخوام بیام توی وبلاگ قلبم می تپه...

وقتی می بینم یه نظر به نظرات خوانده نشده ام اضافه شده

هنوز هم وقتی رادیو اهنگ آذری پخش می کنه دلتنگ میشم...

وقتی یکی با لهجه آذری داره حرف میزنه...

وقتی یکی میگه رفتم سمت آذربایجان...

من به همین خاطره ها دلخوشم...

بذار به همینا دلخوش بمونم...

تو اگه میتونی فراموش کن...

پی نوشت: سلام به همه دوستای عزیز...

پی نوشت 2: بعضی آدمها یکبار میان تو زندگی آدم، شاید اصلا هم رو ندیده باشین و یا دیگه نبینیشون، ولی تا ابد فراموش نمی شن...

پی نوشت 3:نظر شما چیه؟

شاپرک منتظر است......
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 14:24