شاپرک منتظر است...

ساخت وبلاگ
صلــــح را از ســـرزمینِ مـــادری فـــریاد بردمـــرغ عشـــق آرزو هـــای مــرا صـــیّاد بردخـــون دل خــوردم بـرای زندگی تا آخـــرشخــواب بــودم داستـان زنـــدگـــی را باد بردکــرد خاشاکی حسـادت با گلستانی ز گلیـک به یـک آلاله ها را دسـت خاری داد بردپرچــمِ سبــز بهــاران بــود در دستان سـروسـرو را از کف بُرید و طاقت از شمشاد بردگفت از روی حسادت، گل چرا عریان شدیپـــرپـرش کـــرد و بــرای دیـــدن ارشــاد بردای "بهــار" آن بلبل پر بسته در کــنج قفسنــغــــمه ی آزادی نــــوع بشـــر از یـــاد بردقلــب خــــار از سنـــگ و می بالــد به خودکــوه را از رو نــدیـــدی تیشـه ی فرهاد بردپی نوشت 1: وزن شعر فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن استپی نوشت 2: امیدوارم دوست داشته باشید، ممکنِ بعد تر تغییراتی هم داشته باشهپی نوشت 3: ...پی نوشت 4: دلتنگی هایی که ابراز نمی شود امّا هست... بیش از پیش...پی نوشت 5: ...برچسبـهـ ـا : درد دل, شعر از خودم, رفیق ♥ چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 13:33 توسط: علی شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 6 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:16

می نشینــی پیـــش مـــن امّا نگاهت پیش کیستانــتظـــــار چشــــم های رو به راهت پیش کیستمن که مــویت را فقط در خــواب می بافم به همرشتـه‌ی ابـریشــــم مـــــوی سیـاهت پیش کیستهــر چـه گـــفتم، قاب عکســـت را نــدادی یادگـاریادگــــاری قاب عکـــس روی ماهـت پیش کیستبـــارها مـــن گشــــتم امّــا دفتـــرم پیــــدا نـشــدشعرهایی را که گفتم دل به خواهت پیش کیستجان من بسته به جانِ شیـــشه ی عطـرت هنــــوزجـــان من ته مانده ی عطـــر پگاهت پیش کیستباز هــم یــخ می زنـــــم در این زمستـان سکـــوتخنـــده های نیمـــه ی مـــرداد ماهت پیش کیستقهــــوه ام یــخ کـــردهِ و با سـردی‌اش حالا به منمی زنـد طعنــــه خیـــال صبحگاهت پیش کیستمی زنـــم بیــرون و باران می زنــد پـــشت ســـرموای مــن حــــالا بگـــو چتـــر پناهت پیش کیستپی نوشت ۱: این شعر بازنویسی شعر قبلی است که در اینجا می توانید مشاهده بفرماییدپی نوشت ۲: امیدوارم دوست داشته باشید و بهتر شده باشهبرچسبـهـ ـا : درد دل, شعر از خودم, رفیق ♥ پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 16:33 توسط: علی شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 15:33

من گریه می کنم خون یا ابر غرق خون است؟این آسمـــان دوباره بدجــــور لالــه گون است!خورشیــد وقت رفتـــن پاشیــده خــون دل رابر روی آسمــــان که طـــوفانـی از جنون استطـــوری به خـون تپیـــده این آسمان که گوییدر دشـت روی لالــــه از شـــرم واژگــون استاز این غــروب غــمگیـن لرزیـد در خودش کوهکــوهی که خود برای غـم دیدگان ستون استمــــادر دوبــاره بـــر لـــب دارد دعـــا گمــانـــمایـــن آسمــــان قـرمــز بسیار بـد شگــون استدر آسمـــان کبــــوتـــر پـر زد به قصــد پـــروازپــر وا نکرده امّـا، بــی چــــاره سرنگــون استمــی جوشد اشـــک مــادر بر رود گــونه هایشاین اشـــک ارمغانــی از چشمــه ی درون استپی نوشت 1: وزن شعر مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن استپی نوشت 2: امیدوارم بپسندیدپی نوشت 3: انگار تمام دنیا دست به دست هم داده تا ساکت باشم، ساکتم... ساکت مثل ابرها...پی نوشت 4: شاید بعضی جاهاش رو تغییر بدمپی نوشت 5: چند روز پیش این اسمون رو دیدم اما نتونستم عکس بگیرم ازش، اون آسمون خیلی قشنگ تر از این بود، اگه یه بار دیگه دیدم حتماً تصویر رو عوض می کنمپی نوشت 6: ...پی نوشت 7: امیدوارم دوست داشته باشید...برچسبـهـ ـا : درد دل, شعر از خودم, رفیق ♥ چهارشنبه یازدهم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 16:1 توسط: علی شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 14:13

تاوان مردونگی اینقدر زیاد شده که بعضیا آرزو می کنن نامرد بودن...


برچسبـهـ ـا : دردودل, رفیق

♥ شنبه چهاردهم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 19:44 توسط: علی


شاپرک منتظر است......
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 14:13

مـن می کنم سلام و سلامی نمی کنیمهمانی ام به شهــد کــلامی نمی کنیاز لهجه قشنگ تو هی می چـکد عســلکــامم ولــی روا تـو به کامــی نمی کنیاز خمره شـراب در آن چشم های مستیــک بــار دعـوتم تـو به جامی نمی کنیشاهــی و رعیتــم، تـو کـجا کمترین کـجا حـــتّی قبــول بهـــر غــلامــی نمی کنیمــن را فــریـــب داده خیالـــت بـگـــو چرافکـــری برای حــال عــوامـــی نمی کنیدر آسمان چشــم تو سرگشتــه ام هنوزمــن را اسیـــر دانــه و دامــی نمی کنیحـــالا که آمــدم لــب بامـــت نشسته امدیگــــر نگـــاه بـــر لـــب بامی نمی کنیجـانا تــو را نـــدارم و مـــدیــون این دلـــمدِیـــن مـــرا ادا تـــو به وامـــی نمی کنیمــن بِیــن بــرزخـَم تو نجاتــم نمی دهیلطفی به حقّ مـن به تمامــی نمی کنیجانـــم بگیـــر بهتـــر از این هـم برای منپیــدا تــو هیــچ حُسنِ ختامی نمی کنیپی نوشت 1: وزن شعر مُستَفعَلُن فاعِلُ مُستَفعَلُن فَعَل می باشدپی نوشت 2: امیدوارم دوست داشته باشید،پی نوشت 3: ...پی نوشت 4: شاید بعضی جاهاش رو تغییر بدمپی نوشت 5: احتمالاً به نظرتون تصویر خیلی ربطی به شعر نداشته باشه...پی نوشت 6: خدایا آن ده که آن به و مگذار ما را به که و مه...برچسبـهـ ـا : شعر از خودم, رفیق شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 14:13

امــــشب دوباره باران با شیشــــه کار داردبا اشــتیــاق و بــی تـاب با او قـــــــرار داردغـربت همیشه با خود دارد غـباری از غـــمباران بــــزن که شیشــــه از غــم غبار دارددر سینـــه اش دوباره حسّـــی عجیب داردیـــک قــــــلب یادگــــار از دستِ نگـــار داردمی ریزد اشـکِ شیشه همراه اشـکِ باراناین گــــریــه ها نــشانــــی از انتظـــار داردآهستــه شیشه در خود می ریزد اشک امّامیـــلِ به هق هق امشـــب، دیوانه وار دارداز قلـبِ شیشه اشکی پایین چکید و گلداناز داغ شـیشـــه در دل یـــک لالـــه زار داردای سنــگ بعــدِ باران یاری بکن که شیشهیــــک بـــوســـه احـتیاج از لب های یار داردپی نوشت 1: وزن شعر مفعول فاعلاتن مفعول و فاعلاتن یا مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن استپی نوشت 2: امیدوارم دوست داشته باشید، خیلی وقته دارم بهش ور می رم،این روزا گفتن و نوشتن برام سختهپی نوشت 3: ...پی نوشت 4: امیدوارم شب های بلندتون آرام باشه...پی نوشت 5: شاید تغییرش بدم یا چیزی بهش اضافه کنم...پی نوشت 6: ببخشید... شما محبتتون رو دریغ نکنید شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 12:59

خـدا، دوباره که دریای سینـــه بی تاب استدوباره کـشتـــیِ دل در میــان گـــرداب استببیــن که مـوج نبودش شکستـه کشتــی راببیــن جدا شده هر تختـــه بر روی آب استقســم به ذات خــودت تا همیشــه تصویرشبه روی سینـــه ی دیوار سینـه ام قاب استبه خــــواب دیــــدن او حســـرت رقیبـــم بودپس او چگونه در آغوش گرم او خواب است؟تمام سهمم از این سفره زخم ساطور استکبـــاب نــاب بنـــاب از رقیـــــب نـاباب استسکــــوت می کنـــم و چــاره ای مگــر دارمکــه پــاره جگـــرم زیـر دســــت قصاب استبرای زخـــم خـــودی مرهمــی نمی خـواهمهمیشه آخـر این قصـه مــرگ سهراب استپی نوشت ۱: وزن شعر مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن استپی نوشت ۲: امیدوارم دوست داشته باشیدپی نوشت ۳: ...برچسبـهـ ـا : درد دل, شعر از خودم, رفیق شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 3:30

در تنهایی و به تنهاییته مانده های فنجان تنهایی را سر می کشی...تلخ است اما بغض را خیلی خوب می شوید و با خود می برد...برای بارهای اوّل، تلخی اش خیلی تلخ است...امّا بعد که عادت کردی کمتر تلخ می شوی...بیشتر سکوت می کنی...و...بهتر لبخند می زنی...برچسبـهـ ـا : دردودل, رفیق ♥ دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۲ ساعت 0:0 توسط: علی شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 71 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 3:30

شب است و مرغ شب غم دارد امشبوَه‍ آوازش چــــه مـــاتــــم دارد امشببِنــال ای مرغ شب جان و دلـم سوختکــه آوای تـــو مـــرهــــــم دارد امشببـــخــوان از عشـــق و از دوری برایــــمکه هــر دو غصّـــه درهــــم دارد امشببـــــخوان تـــا آسمــــان شایـــــد بِبــاردکه بــــاران را فقـــط کـــــم دارد امشببِبــــار ای آسمـــــان گُـــــل را ندیـــدیدلـــش ســـودای شبنــــم دارد امشبگُلــــــم دل نـــازک اســـت و آسمان بازمیــــان اَبـــرویــــش خــــم دارد امشببـــــخوان تا تــــرس تنهــایــــی بـریـــزدکه دل یـک وهـم مبــــــهم دارد امشبغَــــزل می خوانـم امشـب تـا سپیـــدهچـــه حســـــرت ها که آدم دارد امشبپی نوشت 1: وزن شعر مفاعیلن مفاعیلن فعولن است (هشتمین وزن پرکاربرد)پی نوشت 2: امیدوارم دوست داشته باشیدپی نوشت 3: ...پی نوشت 4: رفتیم که زود برگردیم، گرفتار شدیم و دیگه بر نگشتیم...پی نوشت 5: دیر فهمیدیم و دیر شد...برچسبـهـ ـا : شعر از خودم, رفیق ♥ سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۴۰۲ ساعت 1:39 توسط: علی شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 66 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 3:30

می روی بعـــدِ تو با خاطـــره ات می میردمی شود مضطرب، از دلهــره ات می میردمی نشینـــد تهِ بن بســـتُ در آخــر زیـــرِقــابِ باران زدۀ پنجـــــره ات مـــی میــــردساکتـــی بلبلِ خـــوش نغمه بخوان آوازی گُل اگر نشنـــود از حنجـــــره ات می میرداَخـــم بر چهرۀ تو زخـــمِ دلش خواهد شداگـــر افتاد به ابـــرو گــــره ات مـــی میـردتو شدی مطلع هر شعر و نمی دانــی کهبعـــد هر یک کلمـــه شاعـره ات می میردکشـــور قلب، تصـــرّف شده با عشـق امّا می روی حیف که مستعمره ات می میردمی دهی چرخ به دامان و به موهایت فِـــردل گـــرفتار به این فــرفــــره ات می میردپی نوشت 1: وزن شعر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن استپی نوشت 2: این شعر باز نویسی شعر قبلی است که می توانید در اینجا مشاهده بفرمایید.پی نوشت 3: ..‌.برچسبـهـ ـا : شعر از خودم, رفیق ♥ چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۴۰۲ ساعت 15:55 توسط: علی شاپرک منتظر است......ادامه مطلب
ما را در سایت شاپرک منتظر است... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeediali بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 15:53